از افشای جزئیات هویت جن گیر ویژه بعضی از مسئولین تا داستان تاسف انگیز یک شهروند از عباس غ و نرخ رمالی و دستگری رمالی دیگر
افشای جزئیاتی دیگر از هویت مدعی تسلط به علوم غریبه که به جریان انحرافی نزدیک بود + متن دستخط
وصی وی مدعی است که "ع ـ غ " بعد از مدتی با آقای "ر" که هم اکنون از مقامات جریان انحرافی است آشنا می شود و بعدا از طریق وی با برخی دیگر از مقامات مشهور جریان انحرافی آشنای می شود . به ادعای وصی وی ، این مقامات جریان انحرافی گاهی به صورت هفتگی به منزل وی رفت و آمد می کردند و برخی از سخنان جنجالی آنان نیز ناشی از ...
شفاف : همانگونه که پیشتر وعده داده بودیم در نظر داریم در اولین قسمت از گزارش خود را درباره فردی به نام " ع ـ غ" که توانسته بود طی سال های گذشته به برخی مقامات متصل به جریان انحرافی نزدیک شود منتشر کنیم . هر چند داستانی که درباره این فرد مطرح شده در ابتدا ممکن است کمی شگفت انگیز به نظر برسد . اما خبرنگاران شفاف نیز از طریق مصاحبه با چندین نفر از افرادی که از اقدامات وی آگاهی داشته اند به این اطمینان رسیدند که با یک پدیده عجیب مواجه شده اند . البته بسیاری نیز به ما گفتند چنین افراد رمالی در همه جای دنیا وجود دارند و برخی واقعا شیطان صفت هستند و با اجنه در ارتباطند و برای اقدامات خلاف از آنان بهره می گیرند . اما نکته تاسف بار این بود که چنین فردی بتواند با ظاهری متفاوت از باطنش به برخی مسئولین دسترسی پیدا کرده و با آنها ارتباط مستمر داشته باشد . از جمله ارتباطات مستمر وی با آقایان " ر" ، " م " و " ب " از مقامات جریان انحرافی بوده است.
داستان از زمانی آغاز می شود که "ع ـ غ " که علاوه بر آشنایی بر فن حجامت به رمالی نیز آشنایی داشته در حدود بیست سال پیش به اهواز می رود تا مشکلی از یک نفر را به اصطلاح خود حل کند . اما 6 ماه در آنجا می ماند کاری از پیش نمی برد تا اینکه متوجه می شود فرد رمال دیگری که چیره دست تر از اوست در مقابلش قرار دارد . او با رمال مقابل قرار ملاقات می گذارد و در این دیدار متوجه شیطان پرستی وی می شود .
در همان جلسه چون به شدت شیفته مشهور شدن و انجام دادن کارهای عجیب بوده است تصمیم میگیرد خود نیز به آیین شیطان پرستی در آید و اهانت های بی شماری به مقدسات اسلامی می کند تا به مرور از مسلمان بودن به وادی ارتداد و کفر و شیطان پرستی وارد شود .
اما چند سال بعد وصی وی متوجه رفتارهای واقعی او می شود و به او هشدار می دهد که بعد از سال ها زندگی و دوستی با او متوجه همه واقعیات شده و تصمیم دارد به دوستان نزدیکشان این موضوع را اطلاع دهد . "ع ـ غ " نیز در اقدامی که فرار به جلو و پیش دستی محسوب می شده خودش دست به کار می شود و متنی را می نویسد و برای دوستان نزدیکش می فرستد . بعد از آن ماجرا برخی از آن دوستان به صورت کامل با وی قطع ارتباط می کنند اما به خاطر برخی توانایی هایی که به واسطه رمالی و شیطان صفتی این فرد در او سراغ داشته اند دچار ترس و اضطراب می شوند و حاضر نمی شوند جایی از واقعیات سخن بگویند .
کما اینکه هم اکنون و پس از بازداشت نامبرده و افشای برخی مفاسدش نیز برخی سایت های نزدیک به جریان انحرافی با انتشار شایعاتی چون سکته بازجوی " ع ـ غ " سعی در ایجاد ترس و وحشت در برخی آسیب دیدگان کرده اند و هنوز هم برخی از افرادی که با ماهیت وی آشنایی دارند به صراحت می گویند ما از عواقب سخن گفتن درباره وی می ترسیم و حاضر نیستیم حرفی بزنیم .
اما وصی سابق " ع ـ غ " که به کشوری دیگر رفته است حاضر به افشاگری علیه وی می شود و برخی از مستندات و دست خط وی را در اختیار سایت شفاف قرار می دهد. او همچنین اصرار دارد که بازجویان وی حتما موقع بازجویی قرآن پخش کنند تا این فرد شیطان صفت خلع سلاح شود .
اما نامبرده در 16 فروردین ماه سال 1381 در نامه ای به چهار تن از دوستان نزدیکش هویت واقعی خود را اینگونه معرفی کرده است ( همان نامه ای که سال ها دوستانش به واسطه ترس از عواقبش حاضر به افشای آن نبوده و بعضا هنوز نیز نیستند ) :
" به نام همه پلیدی ها که شناخته و تجربه کرده ام
تصویر مربوط به اینجانب صاحب دستخط این ورقه معرفی نامه " ع ـ غ " فرزند علی به شماره شناسنامه بیست و سه صادره از شمیران متولد 1332 ساکن رستم آباد اختیاریه از شصت سال پیش تا کنون که در کوچه .... پلاک ... می باشد . پدرم از باج خورهای قلعه سی متری و مجهول النسب فاقد اصالت و شناشایی پدر و مادر خود بوده که بنا به اقتضاء موقعیت باج خوری بعد به استخدام پاسبانی و ادامه فعالیت های خلاف زندگی فاسدی را با انتخاب مادرم که یکی از فواحش قلعه بدنام بوده و حتی فرزندان خود را از همبستری با مردان محله به دنیا آورده طوری که حرامزاده های موسوم به خواهرانم در اثر فقر اشتغال به فحشاء داشته و برادرهای آنان هم از طریق سرقت و کلاهبرداری امرار معاش و خودم هم به همین طریق بوده ایم . تا با سقوط رژیم پهلوی و اجبار فرهنگی مادر و خواهرهایم در حجاب رفته و خانه نشین شدند و ما هم منافقانه تظاهر به دین داری نمودیم ... "
وصی وی مدعی است که "ع ـ غ " بعد از مدتی با آقای "ر" که هم اکنون از مقامات جریان انحرافی است آشنا می شود و بعدا از طریق وی با برخی دیگر از مقامات مشهور جریان انحرافی آشنای می شود .
به ادعای وصی وی ، این مقامات جریان انحرافی گاهی به صورت هفتگی به منزل وی رفت و آمد می کردند و برخی از سخنان جنجالی آنان نیز ناشی از القائات خاص وی می باشد .
اینکه چگونه فردی شیطان صفت توانسته خود را به برخی مقامات نزدیک کند شاید کار چندان دشورای نباشد . چرا که گفته می شود نامبرده برغم باطن شیطان صفتش ظاهری کاملا متفاوت دارد و مدعی است که حافظ کل قرآن و نهج البلاغه نیز می باشد و در برخی محافل به تفسیر آیات قرآن نیز می پرداخته است . اما آنچه مسلم است تمام این رفتارها در واقع برای نزدیک شدن به مومنین و ضربه زدن به دین خدا از طریق انحرافات آنان بوده است . کما اینکه نامبرده دچار مفاسد متعدد اخلاقی نیز می باشد و در نزد دوست بسیار نزدیکش که اکنون وصی نیز هست ، از سخیف ترین ادبیات جنسی استفاده می کرده است .
همچنین یکی از دوستان دیگر وی که نخواست نامش فاش شود نیز به طور خلاصه گفت:وي يك فالگير و رمال است كه ادعا مي كند با اجنه در تماس است و مردم براي پيدا كردن اشيا گم شده و يا خبر گرفتن از آينده به وي مراجعه مي كنند و حلقه انحرافي نيز با وي در تماس است و از پيشگويي هاي وي بهره مي برد.
وي همچنين درباره شايعه يهودي بودن ع.غ گفت:به نظر مي رسد وي مسلمان است اما به يهود گرايش دارد و ستاره داوود به گردن مي اندازد .
سایت شفاف به زودی ابعاد مختلفی از زندگی این رمال شیطان صفت را که در ارتباط نزدیک به جریان انحرافی بوده است ، منتشر خواهد کرد . از جمله اسنادی که نشانه فساد اخلاقی مردی است که با ظاهری متدین توانسته بسیاری از زنان و دختران را اغفال کند و ...
مخاطبانی که اطلاعاتی از نامبرده دارند می توانند از طریق ارسال نظرات شماره تماس و آدرس ایمیل خود را ارسال کنند . این شماره تماس و ایمیل نزد دست اندرکاران سایت شفاف محفوظ می ماند و ما بدون نام بردن از شما اطلاعات را منتشر می کنیم .
لازم به ذکر است در برخی سایت ها به اشتباه عکس فرد دیگری را به جای عکس واقعی وی منتشر کرده اند که باید تاکید کرد عکس واقعی وی همین عکس است
بخش دوم گزارش شفاف از پشت صحنه های جریان انحرافی
داستان تاسف انگیز یک شهروند از انحرافات رمالی به نام "عباس غ" ، آقای "م" و خانم پانته آ ...
در سالیان قبل حدود سال 1374 من آقای "عباس غ " را از طریق فردی بنام غلامعلی [...]شناختم . گرهی در کارم افتاده بود و ایشان من را برد منزل فرد دیگری . ایشان را شناختم. یکسری دعا را با زعفران در کاسه چینی ای که گفته بود با خودم بیاورم نوشت و بعد گفت با این آب زمزم که در قوطی ای بود ، مخلوطش کن و در سه وعده بخور. من انجام دادم و دست بر قضا گره از کارمان [احتمالا اتفاقی] باز شد .
شفاف : طی روزهای گذشته افشاگری سایت شفاف درباره ارتباط برخی رمالان با جریان انحرافی بازتاب گسترده ای در میان کسانی داشته است که پیشتر نیز برخی اطلاعات را در این زمینه داشته اند اما بنا به مصالحی سکوت پیشه کرده بودند . اما به نظر می رسد برخی شهروندان ایرانی با افشاگری های روزهای اخیر تصمیم به اطلاع رسانی درباره واقعیاتی که دیده اند گرفته اند .
در همین زمینه آقای یوسف خ از ایرانیان مقیم آلمان اطلاعات خود را درباره جریان انحرافی و برخی مرتبطان آنها برای سایت شفاف ارسال کرده است که بسیار تاسف برانگیز است . اینکه برغم هشدارهای شدیدالحن مراجع عظام تقلید ، دستگاه قضایی و هشدارهای نظام و مسئولان باز هم عده ای که تحصیل کرده هم هستند فریب تعدادی فریبکار را می خورند تاسف بار است .
اما آقای یوسف خ در نامه ای که برای سایت شفاف ارسال کرده ، نوشته است :
بسم الله النور
من یوسف خ هستم و چند سالی هست که در آلمان در یک پروژه ساختمان سازی انبوه مهندس ناظر هستم .
اطلاعات من البته بیشتر درباره آقای "م" [لیدر جریان انحرافی است ] و خانم دیگری بنام پانته آ [...] .
در سالیان قبل حدود سال 1374 من آقای "عباس غ " را از طریق فردی بنام غلامعلی [...]شناختم . گرهی در کارم افتاده بود و ایشان من را برد منزل فرد دیگری . ایشان را شناختم. یکسری دعا را با زعفران در کاسه چینی ای که گفته بود با خودم بیاورم نوشت و بعد گفت با این آب زمزم که در قوطی ای بود ، مخلوطش کن و در سه وعده بخور. من انجام دادم و دست بر قضا گره از کارمان [احتمالا اتفاقی] باز شد .
من هیچ وقت به این مسال اعتقاد نداشتم ولی خب راستش را بخواهید ته دلم کمی لرزید. گذشت و گذشت و من هر از گاهی که به تهران می آمدم - آنزمان من در معدن گل گهر کار میکردم ـ به ایشان هم سری می زدم و جالب اینکه هر بار هم یکجایی بود .یک بار در باغی در شهریار و یک بار در شهرری و چندباری هم در خیابان ایران .
هربار هم ایشان دعایی برایم مینوشت . آخرین بار که ایران بودم و می خواستم از ایشان خداحافظی کنم و به آلمان بیایم ایشان را در منزل [...] در خیابان سبلان دیدم . گفت فلانی بیا می خواهم تو را به یکی از خواص معرفی کنم که آقای دکتر[...] بودند .ایشان دو سال بعد [...] شدند و من تا آنروز ایشان را اصلا نمی شناختم. رفتیم در حیاط خلوت همان منزل که دکتر با چند نفری نشسته بود و ظرف اناری هم بود. آقای " عباس غ " که همه آقا صدایش می کردند من را معرفی کرد و نشستیم. آقاـ عباس غ ـ اناری را برداشت ونصف کرد و نصفش را در کیسه ای گذاشت و نصفش را به دکتر [...] داد و گفت این را خودت بخور و این راهم به سید بده . من البته نفهمیدم منظورش از سید کیست ؟ رو به من کرد و گفت : فلانی این انارها را مولایمان فرستاده است . خب من هم تحت تاثیر قرار گرفتم و اشکم جاری شد و خلاصه نصف اناری هم خوردم و دعا کردم کار آلمانم درست شود که آقاـ عباس غ ـ گفت شک نکن همه مشکلاتت حل می شود و البته بطور معجزه آمیزی هم حل شد
همه اینها باعث شد تا من ایمانم به آقای "عباس غ" بیشتر شود .
تا اینکه سال پیش من برای شرکت در مناقصه ساختمان اجلاس در کیش به تهران آمدم و فرمهارا گرفتم و همان روز هم برای اینکه مشکلم این بار هم حل شود ! گشتم و خلاصه آقا را پیدا کردم! در محله دیلمان در شهر ری در یک باغچه مانندی ایشان را دیدم و گفتم: آقا ! این فرمها را تبرک کنید که برنده شوم .ایشان گفت چیست؟ گفتم فلان است و گفت حل شد کارت!
همان لحظه پرسیدم چرا؟ گفت: الان می بینی تو از خواصی ! خلاصه کمی که نشستم دیدم آقای "م" از اتاقی آمدند بیرون با دشداشه ای سفید و بلند . "عباس غ" با ایشان حرف زد و ایشان آمد نشست کنار من و حرف زدیم و خلاصه گفت فردا بیا به آدرسی واقع در شمال تهران کنار مدرسه و سفارت ایتالیا . آپارتمانی بود و رفتیم و نشستیم. ایشان گفت کارتان انجام می شود ، اما باید سهم امام(ع) را هم بدهید! که پرسدم چقدر؟ گفت پانصد هزار یورو ! که البته برای من بسیار بالا بود ولی من نگفتم نه و گفتم چشم باید از آلمان بیاورم . همان روز آنجا خانمی را دیدم بی حجاب و با وضعیت آنچنانی که اسمش بود پانته آ [...] که آمد و حرف زد و معلوم شد که ایشان و پدرشان و شرکتشان همه کاره این پروژه هستند !
من برای زیارت امام رضا (ع) عازم مشهد بودم و گفتم چشم، حتما بروم مشهد و بیایم ، ببینیم چه می شود که آقای "م" گفت رازش را نمی دانم ولی تو داری خاص میشوی ،چون ماهم با آقاـ عباس غ ـ فردا عازم مشهدیم .
واقعا من سردم شده بود و مانده بودم چه بگویم ؟ خلاصه دو روز بعد در صحن انقلاب آقاـ عباس غ ـ و " م " و خانم پانته آ نشستند و گفتند پول را سریع باید بدهی چون برای سربازان مولا میخواهیم غذا بفرستیم ! من شل شده بودم که بدهم یا ندهم ؟
شب قرارمان شد در احمد آباد. وقتی رفتم در حیاط آن خانه بزرگ نشسته بودم و " عباس غ " و تعداد زیادی هم دورش بودند تا اینکه خلوت که شد رفتیم داخل خانه . بعد از ساعاتی من بودم و آقای " م" و خانم پانته آ و " عباس غ " و دو سه نفر دیگر خلاصه من وعده کردم که تا ماه آینده پول را جور کنم .
به تهران آمدم و چند روز بعدش هم به دفتر معماری خانم پانته آ رفتم و درباره کار و مسائل اینگونه صحبت کردم . برگشتم آلمان نتوانستم پول را جور کنم و البته کمی هم تردید داشتم . تا اینکه آقای "م" به برلین آمده بود و رفتم دیدم خانم پانته آ هم هست . اول در کنفرانسی در هتل بودیم و بعد هم در رستورانی در غرب برلین پستدام دعوت شدم که چند نفری بیشتر نبودیم. سر میز نشسته بودیم و خانم پانته آ هم بی حجاب بود . به نظرم می رسد که رفتارشان هم کمی سرخوش بود که فکر کنم چیزی نوشیده بودند و ... من حقیقتا ترسیدم و گفتم چه بسا اتفاقی بیفتد و درد سر بشود . همان شب بعد از اینکه ایشان را تا هتل مشایعت کردم ، ارتباطم را کاملاً قطع کردم .
برای کنفرانس ایرانیان خارج از کشور هم برایم دعوتنامه فرستاده بودند که البته بدلیل کار نتوانستم بیایم و دیگر ارتباطی نداشتم تا اینکه چند روز پیش اخباری را شنیدم درباره "عباس غ" که به او می گفتند آقا !
این اطلاعات من بود درباره این آقا و دوستانش چون آقای " م " و خانم پانته آ ...
امیدوارم راهگشا باشد .
یا علی
گاهی به وضعیت مالی بازار فال و فال گیری در پایتخت کشور
نرخ رمالی چقدر است؟! + جدول
همه فالگیرها که سیاسی نیستند! خیلی از آنها آدمهای عادی هستند که نه با نیتهای بزرگ و حساب شده، بلکه به خاطر فقر مالی که شرایط اقتصادی کشور به آنها تحمیل کرده است تن به این کار میدهند ...
یک فالگیر میتواند یک زندگی را به سادگی از هم بپاشد. هستند کسانی که تمام زندگی خود را به فالگیر میسپارند. آنها برای شروع کار خود هیچ سرمایهای نیاز ندارند، مالیات نمیدهند و روی قیمتهایشان هیچ نظارتی نیست. اشتغالی ایجاد نمیکنند و نه کالایی به جامعه میدهند و خدمات واقعی هم ارایه نمیدهند.
واقعیت دشمن آنهاست و خرافات بهترین فضا برای رشد آنها. اگرچه خود این اشخاص مقصر باشند اما باید انها را محصولی از واقعیتهای دیگر داسنت. در حقیقت آنها واکنشی هستند به کنشی که قبلتر رخ داده است.
اکثر زنان فالگیر، از همسر خود جدا شدند و سپرست خانوار هستند، نبود شغل مناسب برای امرار معاش آنها، نبود بیمههای لازم در چنین شرایطی و.. آنها را وا داشته تا برایی امرار معاش به این کار دست بزنند.
همه فالگیرها که سیاسی نیستند! خیلی از آنها آدمهای عادی هستند که نه با نیتهای بزرگ و حساب شده، بلکه به خاطر فقر مالی که شرایط اقتصادی کشور به آنها تحمیل کرده است تن به این کار میدهند.
بنابراین مشکلات معیشتی از یک سو و آمادگی ذهنی جامعه برای پذیرش خرافات از سوی دیگر، زمینه فعالیت فالگیرها را فراهم ساخته است.
آیا در جامعهای با تکیه بر «واقعیتها» و با اقتصاد شکوفا، مبتنی بر تولید و با اشتغال بالا، ایا اصولا فضای کاری برای فالگیرها وجود خواهد داشت؟
پدران و مادران ارزوی ازدواج فرزدانشان را دارند. پسران میخواهند تشکیل خانواده بدهند و دختران دوست دارند ازدواج کنند. اما، پسران ما به خاطر فضای اقتصادی حاکم بر جامعه که اتفاقا در فنجان قهوه نیست و «واقعی» به نظر میرسد، بیکار هستند. خرید مسکن در حد یک رویا برای سنین بالای ۴۰-۵۰ سال به شمار میرود و دختران هم از نبود فرد مناسب برای زندگی میگویند.
در ایین فضا است که فالگیر میی تواند با القاء رویاهای شیرین رشد کند. در اینجا نگاهی داریم به بازار مالی فالگیری و روشهای آنان برای جذب مشتری.
***
امروزه فال و فالگیری دیگر از حالت یک تفریح خارج شده است. بازار مالی گستردهای در حاشیه خرافات شکل گرفته است، فالگیرها خود را بروز کردند تا دیگر انگ امل بودن به آنها نچسبد.
فالگیرهای تحصیلکرده و مطلع از اخبار روز دنیا، با وقتهای قبلی و دفتر و... همگی به ما میگویند دیگر فال و فالگیری از آن حالت قدیمی خود خارج شده است. البته هنوز هم کولیهای کنار خیابان هستند، اما خانوادههای ثروتمند ترجیح میدهند فال خود را پیش فالگیرهای تخصصی و با وقت قبلی بدانند.
در مورد اینکه چطور زندگی و حیات و اینده افراد را میشود از ته مانده یک قهوه یا روی چند برگ ورق دید، صحبت زیاد شده است. فالگیرهای دو دسته مشتری دارند، یا آنها که معتاد به فال هستند و مشتری همیشگی، که در مورد این شاخاص معمولا فالگیر بیوگرافی آنها را میشناسد و با مشکلاتشان اشنایی دارد.
یا مشتریان غریبه هستند که با یک گپ قبل از فال میتواند خصوصیات کلی در مورد آنها را استنباط کند و بر آن اساس سخن بگوید. در هر دو صورت فالگیر آنچه را استنباط کرده است رنگ و لعاب میدهد و دوباره به مشتری پس میدهد. اگر درست استنباط کرده باشد که یک مشتری به جمع مشتریان معتقد و وفادار به او اضافه شده است و اگر خطا بگوید، چیزی از دست نداده و فرد مشتری او نمیشود!
دور فالگیرها همیشه مشتریانی حضور دارند که او را قبول دارند، این طبیعی است. بنا براین ما در مورد همه فالگیرها میشنویم که کارش خیلی خوب است و توانسته وقایع مهمی را پیشبینی کند، این را میشنویم چون از تعریف کسانی که به دلیل خلاف گوییهای او مشتریش نشدند را نه دیدهایم و نه وصفشان را شنیدهایم.
به هر تقدیر فالگیرها سعی میکنند کار خود را از طریق شبکهای از بازاریابان که خودشان هم مشتری هستند گشترش دهند. این شبکه باید به فالگیر اعتقاد داشته باشد تا بتواند به بهترین شکل تبلیغات کند.
فال شمع
در سالهای اخیر، فالگیرها برای بقای خود روشهای جدیدی را ابداع یا وارد کردند. این روشهای جدید مشتریان جدیدی را به آنها جلب میکند. کف بینی، فال قهوه، فال ورق و... روشهای قدیمی بودند. چیزی کمه در سالهای اخیر وارد شیوههای فالگیری شده است، فال شمع است. فال شمع عمومیت کمتری بین فالگیرها دارد و به همین لحاظ بازار را رقابتی کرده است.
فالگیر در ابتدا یک شمع عادی را به دست مشتری میدهد و از او میخواهد نیت کند، همزمان نام کامل، تاریخ تولد (روز، ماه، سال)، نام مادر، نام پدر و گروه خونی را میپرسد. در همین حال نتهایی را در سررسید خود یادداشت میکند. به نظر میرسد از این نامها اسم ابجد فرد را استخراج میکند و از روز و ماه تولد فرد ستاره او را در طالعبینیهای سنتی (هندی و چینی) تشخیص میدهد. گروه خون هم طالعبینی جدیدتری است که در بعضی از کشورها مرسوم است.
اطلاعات کلی را از همین طریق استخراج میکند. کتابهایی وجود دارند که بر اساس تاریخ تولد و یا گروه خونی، افراد را در طبقه بندیهای خاصی از نظر شخصیت و پیش آمدها قرار میدهند. پس تا اینجا فالگیر کار زیادی نکرده است. اسم ابجد هم فال سنتی است که در کشور ما مرسوم بوده و با علم «جفر» رابطه نزدیکی دارد. بر این اساس حروف اسم افراد هر کدام عدد خاصی دارند، با جمع و تفریق آن اعداد به عددی میرسند که اسم ابجد فرد به شمار میرود و این اسم ابجد کلیاتی را در مورد زندگی او در خود دارد.
بعد از اینکه فالگیر جمع و تفریقهایش را کرد، شمع را از دست مشتری میگیرد. یک کاسه پر از آب روی میز قرار داده است، شمع را روشن میکند و کبریت را در آب کاسه خاموش میکند. بعد شمع را با زاویه حدود ۳۵ درجه به فاصله حدود ۳ سانتیمتر از سطح آب قرار میدهد تا پارافین ذوب شده شمع داخل آب بچکد. در این حالت حسی اسرارآمیز به خود میگیرد و به چکیدن پارافین به داخل آب خیره میشود. با تکان دست شکل خاصی به پارافین جمع شده روی سطح آب میدهد. حدود ۴ دقیقه این عمل را پیاده میکند، هنگامی که حدود یک سوم شمع سوخت، شمع را داخل آب خاموش میکند.
حالا به کاسه آب و پارافین خنک شده بر روی سطح آب خیره میشود و شروع به گفتن فال میکند. فالی که میگوید همان چیزهایی است که از صحبتهای ابتدایی دستگیرش شده و اطلاعات کلی طالعبینیهای هندی و چینی و گروه خونی و شاید کمی چهرهشناسی. باور کنید یا نه، داخل کاسه آب هیچ چیز اسرار آمیزی وجود ندارد.
مشتریان پر و پا قرص
در گفتوگو با چند نفر از مشتریان فال گیرها به نتیجه میرسید که اگرچه فالگیرها قدرت پیشگویی را ندارند، اما واقعا اساتید روابط عمومی و روانشناسی هستند. به یکی از مشتریان سالها است که وعده آمدن خواستگار پولدار را داده، و هر بار بعد از دو تا سه ماه با اینکه او هنوز مجرد است، باز هم به فالگیر مراجعه میکند. دیگری هنوز هم منتظر شغل مناسب و قبول شدن در دانشگاه سراسری است.
از همه جالبتر افراد بزرگسالی هستند که از سطح تحصیلات و روابط اجتماعی قابل قبولی هم برخوردارند، اما با کمال تعجب به فالگیر مراجعه میکنند.
بعضی از آنها از فالگیرها طلسم و نسخههای متافیزیک هم دریافت میکنند و این عجب که تا این حد پشتکار و ممارست در پیگیری اشارتها او را در زمینه زندگی واقعی به کار نمیبندند!
انواع فال
عموم فالگیرها معتقدند انواع فال زیاد مهم نیستند و در واقع آن حس ششم فالگیر است که راهگشا است. فالگیرها کفبینی را برای تعیین سیر کلی زندگی و فالهای شمع و قهوه و تفاله چای و تاروت را برای بررسی پیشامدهای نزدیک مناسب میدانند.
آنها به شدت با چاپ و نشر کتب آموزش فالگیری مخالف هستند و آن را کاری غیرتخصصی میدانند. یکی از این فالگیرها میگوید «این بچهها این کتابها را میخوانند، فکر میکنند فالگیر شدند، یک چیزهایی به مردم میگویند که زندگی افراد را به هم میزنند....» این زنگ خطر زیاد هم بیجا نیست، اگر چه او نگران زیاد شدن دست در بازار خودش است، اما باید سوال کرد که ناشران با چه انگیزهای این کتب را منتشر میکنند؟
فال قهوه
فال قهوه در دو مرحله انجام میشود، قهوه تلخ توسط مشتری نوشیده میشود، بعد فنجان را به صورت بر عکس با زاویهای ۱۵ درجهای روی پیش دستی قرار میدهند تا باقیمانده قهوه به اطراف فنجان ماسیده شود، قسمتی از آن هم داخل پیش دستی بریزد. بعد مشتری یک انگشت به سطح باقیمانده قهوه میزند و بر اساس اشکال تشکیل شده در سطح فنجان فالگیر به قضاوت در مورد آینده فرد میپردازد. این فال به همراه فال تاروت در کافی شاپها مورد اقبال قشر فرهیخته هستند!
فال تاروت
فال تاروت، یک فال وارداتی به شمار میرود کارتهای تاروت (یا تارو) مجموعهای کارت هستند برای پیشگویی یا الهام بخشی. در نسخههای گوناگون، تعداد و مفهوم این کارتها تفاوت میکند؛ ولی در مشهورترین نسخه (رایدر وایتز) کارتهای تاروت شامل ۷۸ کارت است که ۵۶ عدد مجموعه تاروت صغیر و ۲۲ کارت تاروت کبیر نامیده میشوند. بسیاری مدعی هستند که ریشه کارتهای تاروت به قرن ۱۵ میلادی و به کشور ایتالیا بر میگردد، بعضی هم آن را به ترتیب منتسب به کشور فرانسه و هند میدانند.
گرفتن فال تاروت روشهای مختلفی دارد که در هر کدام، مشتری با انتخاب کارتها و بر اساس چینش آنها فال خود را میفهمد. کفبینی هم بر اساس خطوط کف دست که هر کدام مربوط به زمینهای خاص از زندگی فرد مربوط میشوند، اختصاص دارد. کف دست راست و کف دست چپ هر کدام تقدیر و آنچه در زندگی اتفاق افتاده را تشکیل میدهند.
پس از طلاق فالگیری را به طور جدی برای امرار معاش آغاز کردم
شادی ۳۵ سال سن دارد ودر یکی از اتاقهای خانه مادرش کار میکند. خانه مادر او در یک آپارتمان ۱۰ واحدی در یکی از شهرستانهای کرج واقع است، اما از تهران مشتریهای زیادی دارد! مشتریهایش او را مثل یک پزشک متخصص کردند، از شهرستان برای دیدنش وقت قبلی میگیرند و با صرف هزینه به دیدنش میآیند. شادی پس از جدایی از همسرش به این حرفه به صورت تخصصی با یک دوره آموزشی فشرده وارد شده است و حالا از اهل فن به حساب میاید، حتی با عکس هم فال «غیر حضوری» میگیرد. گفتگوی کوتاهی با وی انجام دادیم که در ادامه میآید:
آیا شما خودتان هم به فال معتقد هستید؟
بله طبیعتا من به کاری که انجام میدهم معتقدم. اتفاقا هر روز برای خودم فال میگیرم چون از صمیم قلب به آن اعتقاد دارم.
کجا آموزش دیدید و چند سال است که این کار را انجام میدهید؟
من برای شروع کارم به مدت یک ماه در کناریکی از فالگیران خبره که تعریف آن را خیلی شنیده بودم و مشتریهای زیادی داشت آموزش دیدم و برای آن یک ماه ۸۰۰ هزار تومان هزینه کردم و بعد از یک ماه از طریق دوستان و آشنایان و همسایهها تبلیغاتی را در مورد خودم و کارم انجام دادم و خوشبختانه الان به مدت ۵ سال است که این کار را انجام میدهم و از نظر خودم و مشتریهایم در کارم موفق میباشم.
درآمدتان حدودا چقدر است؟
من هر روز از ساعت ۹ صبح تا ۲ بعد از ظهر کار میکنم. تقریبا در روز ۱۰ تا مشتری دارم و بابت هر فال ۴۰۰۰ تومان دریافت میکنم و در کنار مشتریهای حضوری –مشتریهایی هستند که نمیتوانند حضوری تشریف بیاورند و با دادن عکس و نامشان من فال آنها را برایشان میخوانم و از این کار درامد مناسبی دارم.
چرا فالگیری را انتخاب کردید؟
من از ۲۵ سالگی یعنی ۱۰ سال پیش برای دوستان وآشنایان فال میگرفتم تا اینکه ۵ سال پیش از همسرم جدا شدم و مجبور شدم برای خودم شغلی پیدا کنم و من تصمیم گرفتم از طریق فال قهوه برای خودم در امدی داشته باشم چون میدانستم مردم و مخصوصا خانمها علاقه خاصی به فال گرفتن دارند.
شما چه فالهایی میگیرید؟
بیشتر فال قهوه میگیرم، اما در کنار آن فالهای دیگری مثل: فال ورق و تاروت را هم بلدم ولی من فال قهوه را انتخاب کردم چون در ان مهارت بیشتری دارم و فال رایج تری هم هست. شیوه فال و ارتباطش با مهارت فالگیر خیلی مهم است. اگر نتوانید با شیوهای که از آن استفاده میکنید خوب ارتبتاط برقرار کنید، فال درست از آب در نمیاید.
آیا از کاری که انجام میدهید راضی هستید؟
بله من از کاری که انجام میدهم راضی هستم چون من مردم را نسبت به واقعیتهای تلخ و شیرین زندگیشان که قرار است در آینده نزدیک با آن روبرو شوند آگاه میکنم. وقتی خبرهای خوش را به انها میدهم و لبخند را در چهره آنها میبینم یا آنها را از اتفاقات ناگواری که در پیشرو دارند آگاه میکنم و به آنها اخطار میدهم احساس رضایت میکنم.
آیا مشتریهای شما به حرفهایی که شما میزنید معتقدند؟
همه مشتریهای من به حرفهایی که من میزنم و چیزهایی که در فالشان میبینم معتقدند چون من هر انچه میبینم و میگویم واقعیتی است در آینده نه چندان دوری که قرار است برایشان اتفاق بیفتد. من مشتریهایی دارم که در سال چند بار پیش من میآیند و با خود مشتریهای جدیدی میاورند. من فکر میکنم این دلیل رضایت و اعتقاد آنها است.
تا به حال از لحاظ قانونی با مشکل روبرو شدید؟
طبیعتا کاری که من و همکارنم انجام میدهیم غیر قانونی است چون قانون کار ما را کلاهبرداری میداند ولی خوشبختانه من تا الان از لحاظ قانونی به مشکل نخوردم و به لطف همسایهها توانستم کارم را تا الان بدون هیچ دردسری انجام بدهم.
قیمت آینده
قیمت فال را نمیشود با شاخصی به جز خود فالگیر تعیین کرد. گاهی در جنوبیترین نقاط شهر تهران، فالگیرهای صدهزار تومان پیدا میشود و گاهی در نقاط شمالی تهران، فال به قیمت رایج گرفته میشود.
قیمت بالای فال، خود وسیلهای برای اطمینان دادن به مشتری در خصوص حقانیت فالگیر نیز تلقی میشود. پیش فالگیر، هیچ کس از قیمت و چانه زنی روی قیمت صحبت نمیکند. هزاران هزار تومان پول را با شرمندگی به فالگیر میدهند، چرا که کار او و صنف او، صنف و کاری عادی نیست.
فالگیرها اتحادیه ندارند و نهادی هم نمیتواند به دریافتیهای آنان نظارت داشته باشد، یک نکته که از همه مهمتر است، ندادن مالیات و عدم نیاز به سرمایه است. یک فالگیر در منزل شخصی خودش (که غالبا هم چنین است) میتواند با در اختیار داشتن حداقل امکانات، به کار مشغول شود و در آمد خوبی داشته باشد.
در جدول زیر قیمت چند نوع فال در ۱۰ منطقه از تهران و کرج را ملاحظه میکنید
منبع: فردا
درخواست سیما برای برخورد با جن گیرها!
بخش ویژه خبری شبكه یك سیما خواستار برخورد جدی با شیادان جن گیر و رمالی شد كه اخیرا بحث آن مطرح شده است.
در برنامه ویژه خبری بالاتر از خبر شبكه یك سیما با اشاره به اینكه پیش از شنیده میشد كارهایی همچون فال گیری، جن گیری ورمالی موجب آسیب دیدن برخی از خانوادهها و حتی بازیگرها، فوتبالیستها و هنرمندان میشود این نكته مطرح شد كه در این خصوص اخیرا كار به جاهای باریكتر رسیده است كه بیشتر از این موضوع را باز نمیكنیم!
فردا نوشت: در ادامه این بخش خبری كه دیروز (پنجشنبه) از سیمای جمهوری اسلامی ایران پحش شد از دستگاههای مرتبط خواسته شد تا با این شیادها به طور جدی برخود شود.
بازداشت یک جنگیر دیگر
وابستگان این فرقه، منکر شفاعت و توسل به ائمه هستند این در حالی است که برای خود نوعی ولایت قائلند که مرتبطین حلقه از طریق آنها میتوانند به روحالقدس متصل شوند.
« م ط» یکی از مدعیان دروغین که دارای انحرافات فراوان بود بازداشت شد.
از جمله موارد انحرافی نامبرده که در کلاسهای به اصطلاح عرفان حلقه ارائه می نمود توان به موراد ذیل اشاره نمود :
1- رد شفاعت و توسل به ائمه معصومین
2-تعبیر دین به خرافه
3- کلاسهای خلاف شرع و عرف (کلاسهای مختلط زن و مرد بدون رعایت پوشش اسلامی و عرفی)
4-کسب درآمدهای غیرقانونی (به عنوان مثال نامبرده برای برگزاری شش دوره کوتاهمدت از هر نفر سیصد هزار تومان دریافت میکرده است)
5- تبلیغ پلورالیسم دینی
6- وابستگان این فرقه، منکر شفاعت و توسل به ائمه هستند این در حالی است که برای خود نوعی ولایت قائلند که مرتبطین حلقه از طریق آنها میتوانند به روحالقدس متصل شوند.
7- طرح مسائلی درخصوص احضار ارواح و رابطه با جنیان (نامبرده مدتی طولانی با یک جنگیر در ارتباط بوده است)
8- بازی با کلمات و الفاظ و مصادره به مطلوب آن جهت اعمال فرقهای
9- بیبندوباری و فحشای معنوی
10-درمانگری با استفاده از روشهای شیطانی
11- توهین به مقام الوهیت
منبع: عروج
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 07,نوامبر,2024